.

.

دریافت کد باکس غمنامه

غمنامه

بیوه زنی
سالها پشت در حیاط
منتظر شوهرش مانده
به جنگ رفت و دیگر برنگشت
چند کوچه بالاتر
پسری ، پیراهن برادر بزرگترش را می پوشد
کمی بزرگ است / اما سوراخ ندارد ، همین کافیست
پدری در راهروی بیمارستان ، باران می شود
بچه اش در اتاق سی سی یو با مرگ می جنگد
آنطرف تر
تصویری غمگین انگیز از چشمان اشک آلود دختری در دادگاه
پدر و مادری که به آخر رسیده اند و بچه ای که این وسط قربانی سرنوشت شوم طلاق می شود
صدای آژیر آمبولانس در خیابان پیچیده
دختری رگ دستانش را زده
قربانی حادثه ی تلخ تجاوز سه نفره
غم ، غم ، غم
و خدا ...
خدایا چقدر غمگین بودی وقتی دنیا را آفریدی؟



نظرات شما عزیزان:

montazer
ساعت14:09---9 مهر 1393
هییییییییییییییییییییییییی زندگی ...
چقد صبوری خدایا...


shaghayegh
ساعت22:11---8 مهر 1393
خوشحال شدم از وبم خوشتون اومده و از صدای اقای جهانبخش خوشتون میاد . شما برای ما ثابت شده ای .

shaghayegh
ساعت21:16---8 مهر 1393
سلام وب شما عالی بود مخصوصا موسیقی . به وب من هم از طریق لینک زیر سر بزن و نظر بزار خوشحال میشم .

http://bjb62.loxblog.com


pari3a
ساعت21:03---8 مهر 1393
وبلاگ خییییییییییییلی توپ و قشنگی داری دمت گرم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ یک شنبه 8 مهر 1393برچسب:دلنوشته های من,غمنامه, ] [ 20:55 ] [ ابراهیم حسینی ]
[ ]